نقد و بررسی
کتاب هتل پنج بلوط 2: مهمان سلطنتی“توی انبار غذا دیگه پنیر نداریم. فکر کنم دیشب زیادی پنیر خوردیم!
مونا بالاخره یک خانهی واقعی پیدا کرده است: هتل دلگشای گرم و نرم. او خدمتکار هتل است و در اتاق بهترین دوستش تیلی که طبقهی بالاست توی رختخواب گرم و نرمش میخوابد. بعد از این که جشن بابا اسلامبر برگزار میشود، بیشتر مهمانها در هتل به خواب زمستانی میروند و کارکنان هم فکر میکنند مثل هر سال، زمستانی بیسروصدا و پر از آرامش خواهند داشت. اما اتفاقات عجیب و غریبی میافتد که این آرامش را بههم میزند: از وارد شدن یک دوشِسِ سختگیر به هتل گرفته تا نفوذ یک دزد مرموز که شبانه غذاها را میدزدد. با شدیدتر شدن برف و کم شدن ذخیرهی غذایی، مونا برای آرام کردن مهمانها، مجبور میشود با کمک دوستان قدیمی و جدیدش به جاهای غیر منتظرهای پا بگذارد.”
مونا بالاخره یک خانهی واقعی پیدا کرده است: هتل دلگشای گرم و نرم. او خدمتکار هتل است و در اتاق بهترین دوستش تیلی که طبقهی بالاست توی رختخواب گرم و نرمش میخوابد. بعد از این که جشن بابا اسلامبر برگزار میشود، بیشتر مهمانها در هتل به خواب زمستانی میروند و کارکنان هم فکر میکنند مثل هر سال، زمستانی بیسروصدا و پر از آرامش خواهند داشت. اما اتفاقات عجیب و غریبی میافتد که این آرامش را بههم میزند: از وارد شدن یک دوشِسِ سختگیر به هتل گرفته تا نفوذ یک دزد مرموز که شبانه غذاها را میدزدد. با شدیدتر شدن برف و کم شدن ذخیرهی غذایی، مونا برای آرام کردن مهمانها، مجبور میشود با کمک دوستان قدیمی و جدیدش به جاهای غیر منتظرهای پا بگذارد.”
0دیدگاه