نقد و بررسی
کتاب ماکاموشی 9: نبرد با گربه های راهزنبه “ماکاموشی”، جزیرهی جویندگان جسور، خوش آمدید!
منجرونیمو استیلتُن هستم. سردبیر پُر فروشترین روزنامهی جزیرهی ماکاموشی. ولی بیشتر دوست دارم داستانهای ماجراجویانه بنویسم. کتابهای من توی ماکاموشی مثل توپ صدا میکنند و حسابی پُر فروشاند! از پنیر سوئیسیِ تازه، خوشمزهتر و از پنیر چدارِ کهنه تند و تیزترند. سیبیل چسب و بامزهاند، خندهدار و فراموش نشدنی. دهنتان را آب میاندازند، به سیبیلهایم قسم!
گزیدهای از کتاب:
آن روز صبح عجب وضع شلمشوربایی جلوی دفترِ روزنامهام درست شده بود! وقتی از ایستگاه مترو بیرون آمدم، دهها موش با سر و پنجههای جورواجور دیدم که همهجای خیابان ایستاده بودند. همهشان پوزههایشان را بالا گرفته بودند و زل زده بودند به پنجرهی دفترِ من! جمعیت با هم نعره میزدند: “استیلتُن! بیا بیرون! استیلتُن! بیا بیرون!”
اوه! اوه! یک حسی بهم میگفت این موشها برای امضا گرفتن از من آنجا جمع نشدهاند. خوشبختانه هیچکدامشان من را نشناخت. آخر میدانید که… استیلتُن منم. جرونیمو استیلتُن!
0دیدگاه