نقد و بررسی
کتاب ماجراهای باباترول 4: مومی ترول هابا مومی ترولها آشنا شوید! جانورهای گرد و کوچک افسانهای و بامزه که مثل اسب آبی پوزهای کشیده دارند. اما اسب آبی نیستند! مومی ترولها روزگاران گذشته توی خانهی آدمها و کنار پریان خانگی، پشت بخاری زندگی میکردند. اما الآن زندگیشان عوض شده.
«باباترول» تصمیم گرفته داستان زندگیاش را بنویسد. از دوران کودکیاش که در پرورشگاه گذشته، میگوید. از «خالهزورزورک» نامهربان و از «روح مخوف جزیره» و «دودو اژدها». از «جرجره» و «وریجک» میگوید، پدران «شامهزاد» و «بوبو». مهمتر از همه: برایمان تعریف میکند چطور با «ماماترول» آشنا شده!
گزیدهای از کتاب:
تو ای فرزند نابخرد که پدرت را جدی و باوقار میدانی، داستان این سه پدر را بخوان تا دریابی پدران هنگام نوجوانی چگونه بودهاند. من به خود، به همعصران و به نسلهای آینده دِینی دارم که باید آن را با نوشتن زندگینامهی دوران جوانیام که سرشار است از ماجراهای خارقالعاده، ادا کنم. اطمینان دارم که بسیاری با خواندن آن، متفکرانه پوزهشان را بالا گرفته و به فریاد خواهند گفت: «آفرین بر ترول جوان!» و یا «به این میگن زندگی!»
0دیدگاه