نقد و بررسی
کتاب قصه ها عوض می شوند 1: سفید برفیآینهها معمولاً آدمها را نمیبلعند. آینهها فقط به دیوار آویزان میشوند و تصویر همه چیز را منعکس میکنند!
روزی روزگاری یک آینه ی جادویی، من و داداشم را قورت داد و انداخت توی قصهی سفید برفی. این طوری شد که ما نگذاشتیم سفید برفی سیب سِمّی را بخورد. هوراااا!… ولی نه، صبر کنید! اگر سفید برفی سیب را نخورد، چطوری شاهزادهی رویاهایش را ببیند و قصهشان به خوبی و خوشی به آخر برسد؟ ای داد!
حالا خودمان باید آخر داستان سفید برفی را درست کنیم. تازه، بعدش هم باید یک جوری برگردیم خانه.
روزی روزگاری یک آینه ی جادویی، من و داداشم را قورت داد و انداخت توی قصهی سفید برفی. این طوری شد که ما نگذاشتیم سفید برفی سیب سِمّی را بخورد. هوراااا!… ولی نه، صبر کنید! اگر سفید برفی سیب را نخورد، چطوری شاهزادهی رویاهایش را ببیند و قصهشان به خوبی و خوشی به آخر برسد؟ ای داد!
حالا خودمان باید آخر داستان سفید برفی را درست کنیم. تازه، بعدش هم باید یک جوری برگردیم خانه.
0دیدگاه