کتاب شکارچیان مجازی 2: قانون فکر

نبردی که وقتی می‌فهمیم در آن شکست خورده‌ایم…دیگر خیلی دیر شده!
مایکل، ماموریتش را به سختی تکمیل کرد. او به سختی خود را از مهلکه نجات داد اما حقیقتی که کشف کرد، ترسناک‎ترین چیزی است که تا به‎حال با آن مواجه شده است. کسی که بازیکنان را گروگان می‎گرفت، یک برنامه‎ی کامپیوتری است که خودآگاه شده است. این برنامه کِین نام دارد و ماموریتی که مایکل تکمیل کرد، اولین قدم از یک نقشه‎ی شوم بود. کین می‎خواهد هرکسی که وارد این فضا می‎شود را تبدیل به برنامه‎ای شبیه به خودش کند و مرز بین دنیای واقعی و مجازی را از بین ببرد.

گزیده‌ای از کتاب:
مایکل همان آدم همیشگی نبود. روی تخت خواب فردی غریبه دراز کشیده و به سقفی زل زده بود که روز قبل برای اولین بار چشمش به آن افتاده بود. تمام شب گیج‌ومنگ بود و حالت تهوع داشت. مدام از خواب می‌پرید و وقتی هم مضطرب و ناآرام خوابش می‌برد، کابوس می‌دید زندگی‌اش از هم پاشیده بود؛ کم‌کم داشت عقلش را از دست می‌داد. حتی فضای اطرافش و همین اتاق ناآشنا و تخت بیگانه هم به طور عذاب‌آوری، زندگی تازه و هراس‌آورش را یادآوری می‌کردند. وحشت در رگ‌هایش خروشید.