نقد و بررسی
کتاب دونده اول: روحکَسِل کرنشا هر بار که از چیزی میترسد یا احساس خشم زیادی میکند، شروع میکند به دویدن. این واکنش کَسِل از شبی شروع میشود که پدر دائمالخمر او روی مادر کَسِل اسلحه کشید. آن شب مادر کَسِل او را از خواب بیدار میکند و با هم از خانه فرار میکنند. سرعت دویدن کَسِل به خاطر ترس و وحشت زیادی که دارد، همان شب مشخص میشود.
یک روز کَسِل در راه برگشت از مدرسه از کنار پارکی میگذرد که در آن یک تیم دوندگی در حال نرمش هستند. او مدتی به آنها نگاه میکند و بعد به مربی تیم پیشنهاد میدهد با یکی از بچههای تیم مسابقه بدهد. با دیدن استعداد استثنایی کَسِل در دویدن، مربی تیم با اصرار زیاد از او میخواهد عضو تیم شود و بعد از ماجراهایی برای کَسِل اتفاق میافتد که خودش هم فکرش را نمیکرده…
گزیدهای از کتاب:
“مشکل اینجاست که تو نمیتونی از خودت فرار کنی.”
مربی حوله رو از روی شونهش قاپید، خیلی قشنگ مربعی تاش کرد و گذاشتش بین خودمون دوتا.
گفت: “متأسفانه هیچکس اونقدرها سریع نیست!”
جوایز این کتاب
• برندهی جایزهی NAIBA در سال 2017
• برندهی جایزهی NCTE Charlotte Huck به عنوان بهترین کتاب تخیلی در سال 2017
• برندهی جایزهی Cybils در سال 2016
• نامزد جایزهی کتاب کودک Dorothy Canfield Fisher در سال 2018
• نامزد جایزهی Odyssey در سال 2017
0دیدگاه