نقد و بررسی
کتاب خانواده ی وندربیکر 1: ساکنین خیابان 141وندربیکرها به یک معجزهی کریسمس احتیاج دارند…
خیلی وقتها “عادتکردن” اونقدر شرایط تکراری و امنی برای آدم به وجود میآره که باعث میشه از “تغییر” وحشت داشته باشی و حاضر نباشی به هیچقیمتی شرایط و موقعیتت رو تغییر بدی یا خودت رو با تغییرات پیشاومده همراه کنی. خونهی وَندِربیکرها، یه آپارتمان ساده با سنگهای قرمز تیره و بادنمایی روی پشتبومشه. وندربیکرها طبقهی اول این ساختمون اجارهای زندگی میکنند. آدمهای زیادی به خونهی وندربیکرها رفتهاند و دربارهی این تجربهشون نظر متفاوتی دارند، اما همهی اونها تو این یه مورد نظر مشترک دارند: این ویژگیها رو نمیشه به وندربیکرها نسبت داد: “آروم، خستهکننده، قابلپیشبینی.” تو آپارتمان قرمز وندربیکرها همهچیز به خوبی میگذره؛ فقط پنج روز تا کریسمس مونده و بچهها باید به فکر شیرینیها و هدیههای کریسمسی باشند. اما یک دفعه مامان و بابا تصمیم میگیرند موضوع مهمی رو به بچهها بگن. اونها مجبورند تا آخر ماه، خونهای رو که بیشتر از هر جای دیگهای تو دنیا دوستش دارند، ترک کنند؛ فقط به خاطر این که صاحبخونهشون آقای بِیدِرمن حاضر نیست به خاطر شیطونی بچهها قرارداد اجارهشون رو تمدید کنه. همین باعث شروع یه ماجرای تازه میشه تا بچهها یه کاری کنند که آقای بِیدِرمن دوستشون داشته باشه.
رمان “خانوادهی وندربیکر” یه داستان جذاب و خوندنی از یه خانوادهی شلوغ و پرجمعیت با یه عالمه اتفاقهای عجیبوغریبه. هر کدوم از شخصیتهای این کتاب انقدر دوستداشتنیاند که خیلی زود خودشون رو تو دلتون جا میکنند تا سرنوشت هر کدومشون رو دنبال کنید. این رمان بامزه و صمیمی دربارهی روابطیه که با آدمها ایجاد میکنید و پیچیدگیهای غیرمنتظرهای که تو زندگی باهاشون روبهرو میشوید.
خیلی وقتها “عادتکردن” اونقدر شرایط تکراری و امنی برای آدم به وجود میآره که باعث میشه از “تغییر” وحشت داشته باشی و حاضر نباشی به هیچقیمتی شرایط و موقعیتت رو تغییر بدی یا خودت رو با تغییرات پیشاومده همراه کنی. خونهی وَندِربیکرها، یه آپارتمان ساده با سنگهای قرمز تیره و بادنمایی روی پشتبومشه. وندربیکرها طبقهی اول این ساختمون اجارهای زندگی میکنند. آدمهای زیادی به خونهی وندربیکرها رفتهاند و دربارهی این تجربهشون نظر متفاوتی دارند، اما همهی اونها تو این یه مورد نظر مشترک دارند: این ویژگیها رو نمیشه به وندربیکرها نسبت داد: “آروم، خستهکننده، قابلپیشبینی.” تو آپارتمان قرمز وندربیکرها همهچیز به خوبی میگذره؛ فقط پنج روز تا کریسمس مونده و بچهها باید به فکر شیرینیها و هدیههای کریسمسی باشند. اما یک دفعه مامان و بابا تصمیم میگیرند موضوع مهمی رو به بچهها بگن. اونها مجبورند تا آخر ماه، خونهای رو که بیشتر از هر جای دیگهای تو دنیا دوستش دارند، ترک کنند؛ فقط به خاطر این که صاحبخونهشون آقای بِیدِرمن حاضر نیست به خاطر شیطونی بچهها قرارداد اجارهشون رو تمدید کنه. همین باعث شروع یه ماجرای تازه میشه تا بچهها یه کاری کنند که آقای بِیدِرمن دوستشون داشته باشه.
رمان “خانوادهی وندربیکر” یه داستان جذاب و خوندنی از یه خانوادهی شلوغ و پرجمعیت با یه عالمه اتفاقهای عجیبوغریبه. هر کدوم از شخصیتهای این کتاب انقدر دوستداشتنیاند که خیلی زود خودشون رو تو دلتون جا میکنند تا سرنوشت هر کدومشون رو دنبال کنید. این رمان بامزه و صمیمی دربارهی روابطیه که با آدمها ایجاد میکنید و پیچیدگیهای غیرمنتظرهای که تو زندگی باهاشون روبهرو میشوید.
جوایز این کتاب
• برنده جایزهی ادبیات کودکان The Judy Lopez Memorial
• نامزد جایزهی کتاب کودک Dorothy Canfield Fisher در سال 2018-2019
0دیدگاه