نقد و بررسی
کتاب جودی دمدمی 4: جودی آینده را پیشگویی می کندجودی دمدمی یک “انگشتر حالنما” جایزه میبرد. هر کس نگین انگشتر را فشار دهد، رنگ نگین عوض میشود و انگشتر حالش را نشان میدهد. جودی میخواهد به کمک این انگشتر، آیندهی دیگران را پیشگویی کند. جالب اینکه بعضی از پیشگوییهایش درست از آب در میآید!
گزیدهای از کتاب:
وقتی جودی به خانه رسید، استینک دم در ایستاده بود.
جودی گفت: “مجبور نیستم برای امتحان هجی کلماتم درس بخوانم.” و استینک را با تمام وجود بغل کرد.
استینک پرسید: “برای چی این کار را کردی؟”
– برای چون که.
– چون که چی؟
– چون که قرار است فردا یک عالمه لغت را از حفظ بدانم، لغتهایی مثل پیچ امین الدوله.
– پیچ چی چی؟
– یک جور مُوی چسب است. دور درختها میپیچد.
استیک گفت: “پس برو و یک درخت پیدا کن که بغلش کنی.”
در عوض، جودی رفت تا فرهنگ لغت پیدا کند. آن کلفتترین فرهنگ لغات خانوادهی دمدمی را. او فرهنگ را از روی میز کار مامانش برداشت و به اتاقش رفت. آن را باز نکرد حتی توش را هم نگاه نکرد. فرهنگ لغت کلفت و قرمز را زیر بالشش گذاشت. بعد لباس خوابش را که عکس توپ بولینگ داشت پوشید و وانمود کرد که توپهای بولینگ گوی بلورین هستند. وقتی دندانهایش را مسواک زد بهنظرش رسید که توی تُفش حرف ف مثل فرهنگ لغت را دیده.
جودی ملافه را روی خودش کشید و به بالشش تکیه داد. آخ! چقدر سفت است! رفت و دوتا بالش دیگر آورد و بالاخره آماده شد که بخوابد.
0دیدگاه