نقد و بررسی
کتاب جودی دمدمی و دوستان 2: اِیمی نیِمی در خبرهای داغاِیمی نِیمی دنبال شکار یک خبر داغ است، اما توی شهر گردن قورباغه ماجراهای زیادی اتفاق نمیافتد. حالا او میخواهد با همکاری جودی دمدمی به شکار بزرگترین هیولای آبی برود. آیا اِیمی و جودی بالاخره موفق میشوند یک خبر داغ و دست اول جور کنند؟
گزیدهای از کتاب:
اِیمی گفت: “من یک خبر سوپر هیجان انگیز لازم دارم تا توی نیم تای بالای صفحهی اول روزنامه بنویسم. مثل این خبر.”
و عنوان خبر را خواند: “دختری که آدامس 500 ساله پیدا کرد.”
جودی گفت: “معرکه است!”
اِیمی ته مدادش را جوید و گفت: “یک لحظه صبر کن ببینم. شاید ما هم بتوانیم یک تکه آدامسِ خیلی قدیمی یا چیزی توی این مایهها پیدا کنیم.”
جودی گفت: “چیزی توی این مایهها.”
ـ بعد، من میتوانم خبرش را بنویسم.
جودی گفت: “معرکه ضرب در دو.”
اِیمی گفت: “میدانم که یک جایی آن بیرون یک خبر داغ هست و من خیال دارم بو بکشم و پیدایش کنم.”
جودی گفت: “من یک جایی را بلدم. بزن برویم!”
مامان نِیمی گفت: “به امید بوهای خوب.”
در یک چشم به هم زدن، اِیمی و جودی به حیاط خانهی جودی رفتند و مشغول کندن زمین شدند. جودی با قاشق و اِیمی با یک قاشق بزرگتر.
خرچ! خرچ! خرچ!
0دیدگاه