نقد و بررسی
کتاب دست از سرم بر دارید!اصلاً صدایش را نمیشنیدند، چون آنها اصلاً گوش نداشتند!
“دست از سرم بردارید” قصهی بامزهی یک مادربزرگ پیر و ظاهراً بیحوصله است که فقط دوست دارد تنها باشد و ژاکت ببافد، اما هرجا که میرود دور و برش شلوغ است. او بالاخره یک جای ساکت پیدا میکند، ولی وقتی کارش تمام میشود خیلی زود احساس تنهایی میکند و برمیگردد پیش نوههایش و ژاکتها را به آنها میدهد! مادربزرگ متوجه میشود که تنهایی همیشه خوب نیست و گاهی بهتر است از حضور خانواده و دوستان دیگر لذت برد و خوش گذراند!
“دست از سرم بردارید” قصهی بامزهی یک مادربزرگ پیر و ظاهراً بیحوصله است که فقط دوست دارد تنها باشد و ژاکت ببافد، اما هرجا که میرود دور و برش شلوغ است. او بالاخره یک جای ساکت پیدا میکند، ولی وقتی کارش تمام میشود خیلی زود احساس تنهایی میکند و برمیگردد پیش نوههایش و ژاکتها را به آنها میدهد! مادربزرگ متوجه میشود که تنهایی همیشه خوب نیست و گاهی بهتر است از حضور خانواده و دوستان دیگر لذت برد و خوش گذراند!
جوایز این کتاب
• برندهی جایزهی نشان کالدکوت درسال 2017
0دیدگاه