نقد و بررسی
کتاب یک قور ظریف قورباغه اییک داستان کوچولوی عاشقانه که یکعالم حرف در دلش دارد. کوتاه، اما درست اندازهی یک رمان حرف برای رد و بدل کردن دارد. همدلی، دوستی، همراهی و مهربانی… یک قور ظریف قورباغهای به ظرافت و شیرینی عشق، با یکعالم تصاویر رنگیرنگی زیبا و روایتی دلنشین.
گزیدهای از متن:
ساعتها از نیمهشب گذشته بود. پاپالا هنوز بیدار بود. هزاربار مگسهایش را شمرده بود، اما خوابش نمیبرد. دلش میخواست مثل قورباغههای دیگر چشمهایش را ببندد و خواب ببیند.
پاپالا دوست داشت در خواب با چند تا مگس بوگندو پرواز کند …
0دیدگاه