نقد و بررسی
کتاب جنگولک بازی های جناب تام 2: جناب تام به ساحل می رودآنجلا همیشه تنها زندگی میکرد و خیلی هم تنهاییاش را دوست داشت. تا اینکه روزی از روزها گربهای را پشت در خانهاش پیدا کرد و تصمیم گرفت او را پیش خودش نگه دارد. آنجلا اسم گربه را جناب تام گذاشت. جناب تام همیشه بازیگوشی میکند و یک عالمه دردسر بامزه برای آنجلا میتراشد. او مثل همه دوست دارد بچهی خوبی باشد. اما راستش خیلی هم نمیتواند بیخیال جنگولکبازیهایش شود.
تام و آنجلا میخواهند بروند سفر. سفری کنار ساحل. مثل همیشه جنگولکبازیهای جناب تام تمامی ندارد. از هر ناخن پنجول جناب تام، یک اتفاق عجیب و غریب میچکد.
گزیدهای از کتاب:
کمی بعد آنجلا خوابش برد و جنابِ تام هم شروع کرد به گشت و گذار روی شنهای ساحل.
یک قلعه آننزدیکیها بود.
از بالای آن میشد منظرهی زیبای ساحل را تماشا کرد.
جنابِ تام تصمیم گرفت زمین را بکَنَد و گنج پیدا کند.
و پیدا هم کرد، آن هم یک عالمه!
0دیدگاه