نقد و بررسی
کتاب جودی دمدمی 11: جودی مریخی می شودوقتش رسیده جودی اخمهایش را باز کند و لبخند بزند و با برادر کوچکش، استینکی لاستیکی مهربان بشود. اما مگر میتواند یک روز کامل خوشاخلاق باشد؟ چی؟ یک هفته؟ البته با بافتنی انگشتی میتواند فکرش را آرام و از غرغر و بداخلاقی دور کند؛ ولی بافتنی انگشتی هم سختیهای خودش را دارد…
گزیدهای از کتاب:
توی حیاط مدرسه، جودی میخواست برعکس طناب بازی کند، اما میترسید موهای سنجاق زدهاش به هم بریزد. توی کلاس، میزش را مرتب کرد. کتابهایش را سمت چپ و دفترچههایش را سمت راست گذاشت. یک پوشه برای تکالیف توی کلاس و یک پوشه هم برای تکالیف توی خانه درست کرد. حتی مدادهای بداخلاقش را خوش اخلاق کرد. وقتی کارش تمام شد، بدون این که کسی ازش بخواهد، آشغالهای مداد تراش را توی سطل زباله خالی کرد. تمام روز نگذاشت بداخلاق شود. به جسیکا نگفت صورت فنچی. حتی وقتی هم جسیکا سه تا عکس برگردان بهترین شاگرد کلاس سوم را گرفت، این کار را نکرد. جودی حتی یکبار هم به قطب جنوب نرفت.
0دیدگاه