نقد و بررسی
کتاب معمای چشم لندنآدم برای اینکه کسی رو درک کنه باید شبیهش باشه…
دوشنبه، بیستوچهارم ماه مِی، ساعت 11:32 ، “سلیم”، پسرعموی “تد” و “کت”، سوار چشم لندن، بزرگترین چرخ و فلک اروپا شد و بعد، همراه آن، بلند شد و به سوی آسمان رفت. دوشنبه، بیستوچهارم ماه مِی، ساعت 12:02، گردش چرخ و فلک تمام شد و درهای آن باز شدند و مردم از آن بیرون آمدند. اما سلیم در میان آنها نبود!
بعد از ناپدید شدن غیرمنتظرهی سلیم، پلیس هیچ سرنخی از او به دست نمیآورد. بعد از ناامیدی پلیس از یافتن پسرعموی گمشده، تد و کت، علیرغم آنکه بسیار باهم اختلاف دارند، تصمیم میگیرند او را پیدا کنند. آنها سرنخهایی در شهر لندن پیدا میکنند و تد، با روش منحصر به فردش در فکر کردن، به یافتن او نزدیک میشود…
دوشنبه، بیستوچهارم ماه مِی، ساعت 11:32 ، “سلیم”، پسرعموی “تد” و “کت”، سوار چشم لندن، بزرگترین چرخ و فلک اروپا شد و بعد، همراه آن، بلند شد و به سوی آسمان رفت. دوشنبه، بیستوچهارم ماه مِی، ساعت 12:02، گردش چرخ و فلک تمام شد و درهای آن باز شدند و مردم از آن بیرون آمدند. اما سلیم در میان آنها نبود!
بعد از ناپدید شدن غیرمنتظرهی سلیم، پلیس هیچ سرنخی از او به دست نمیآورد. بعد از ناامیدی پلیس از یافتن پسرعموی گمشده، تد و کت، علیرغم آنکه بسیار باهم اختلاف دارند، تصمیم میگیرند او را پیدا کنند. آنها سرنخهایی در شهر لندن پیدا میکنند و تد، با روش منحصر به فردش در فکر کردن، به یافتن او نزدیک میشود…
جوایز این کتاب
• برندهی جایزهی Cybils در سال 2008
• برندهی جایزهی Dolly Gray در سال 2010
0دیدگاه